نماینده: در فضایی که برخی رسانههای بزککننده چهره آمریکا میکوشیدند اوباما و تیم وی را متفاوت از سایر رؤسا و هیأت حاکمه سیاسی- اقتصادی پشتپرده دولت این کشور نمایش دهند، کوشیدیم با ارائه تحلیلهای مستدل و منطقی علل بیاعتمادی به «دیپلماسی نمایشی» آمریکاییها را بهعنوان «آخرین ترفند» در مسیر تقابل با ایران پیش از پذیرفته شدن رسمی در باشگاه قدرتهای جهانی، آشکار کنیم.
برای یک گفتوگوی دیپلماتیک منجر به «توافق خوب» ۲ سال که هیچ، ۲ ماه نیز کفایت میکرد. خدا میداند تا به حال محمدجواد ظریف چند بار این جمله مهم را تکرار کرده است: «اراده سیاسی طرف ایرانی کامل است، اگر در طرف مقابل نیز چنین ارادهای وجود داشته باشد، توافق امکانپذیر است.» واضح است که هدف آمریکا از «دیپلماسی به شرط اسلحه»، رفع تحریمهای ظالمانه علیه ایران و تلاش برای حل مشکلات سیاسی میان ۲ کشور نبوده، چرا که اگر چنین بود پس از ذوق و شعف نمایشی- رسانهای ناشی از امضای توافق «ژنو» یا «لوزان» مجددا طرف غربی با بر هم زدن چارچوب همان توافقات یکطرفه و مورد انتقاد منعقدشده، بهاصطلاح مشهور «دبه» نمیکرد!
گذشته از اهداف بلند آمریکا در مسیر تخریب وجهه رسانهای ایران در جهان بهعنوان تنها سنگر آیندهدار فتح نشده، هدفگذاریهای اقتصادی پیرامون فضاسازیهای ضدامنیتی ۲سال اخیر در دامنه مذاکراتی نیز قابل تامل است.
«برداشته شدن تحریمها» از این جهت هدف اصلی از ادامه مذاکرات با آمریکا و متحدانش اعلام شد که «اقتصاد ایرانی» به واسطه تعلل دولتهای دهم و یازدهم هنوز با آنچه قرار بود بشود، فاصله بسیار زیادی دارد. در حقیقت کدگذاری نهایی آمریکاییها در نقشه راه تحریمها، بهرغم اینکه در نقطه «رفع تحریم» با اهداف ایران تلاقی دارد اما در باطن آن هیچ حسن ظنی به نفع ایران قابل مشاهده نیست! آنها بارها اعلام کردند هدفشان از وضع تحریمهای فلجکننده، سقوط نظام جمهوری اسلامی و ایجاد شکاف میان دولت و مردم است. پس اصولا نباید تصور کرد اکنون «متنبه» شدهاند، بلکه به واسطه شکست طرح اولیه، تغییراتی در حواشی ایجاد کردهاند. بیایید اندکی در پشت پرده پروسه «رفع تحریمها» دقیق شویم!
۱- دولت ما بارها اعلام کرده میکوشد با رفع تحریمها، درهای اقتصاد کشور را به روی «سرمایهگذاران خارجی» باز کرده و بهاصطلاح معروف در پی آن است تا با «سرمایه» دیگران، خود را تبدیل به قدرتی اقتصادی کند اما نکته اینجاست که در دنیای امروز، هر سرمایهگذار خرد یا کلانی پیش از ورود به حوزهای جدید ابتدا به تحلیل استراتژیک بازار و محاسبه ریسک سرمایهگذاری میپردازد. یعنی اگر یک بازار نوپدید یا پساتحریمی مثل ایران، از قدرت تامین ریسک سرمایهگذاری دستکم به مدت ۵ سال بهعنوان کمترین طول زمانی یک سرمایهگذاری جدید، برخوردار نباشد، از لیست خط خواهد خورد!
اکنون بندهای مختلف توافق ژنو یا لوزان را بهعنوان چارچوب و نمونهای از بهاصطلاح توافق نهایی مرور کنیم. تقریبا همه قیود زمانی رفع تحریمها وابسته به علت و عوامل مفهومی و سازمانی قابل تفسیر و بشدت مرتبط با سلایق سیاسی سایرین است. از جلب نظر آژانس دمدمیمزاج انرژی اتمی گرفته تا پروسه «راستیآزمایی» و مسیر نامتعین اقداماتی که ایران باید در مسیر رفع تحریمها انجام دهد. قصه «تعلیق تحریمها» به جای «لغو کامل» آنها و قیود متنوع گنجاندهشده در چارچوب لوزان بهعنوان آنچه آمریکاییها «تضمین برگشتپذیری تحریمها» میدانند نیز از دیگر موانع جلب سرمایهگذاران خارجی است.
کدام سرمایهگذار بزرگی حاضر میشود در بازار کشوری که بخش اعظم اقتصاد آن دولتی است و بهتازگی وارد یک برنامه راستیآزمایی ۱۰ الی ۲۵ ساله شده که به یک بهانه سیاسیون غربی مجددا براساس چارچوب توافق نهایی، «تحریمهای اقتصادیاش» از سر گرفته خواهد شد، با برنامهریزی ۱۰ یا حتی ۵ ساله حضور پیدا کند؟
البته این موضوعی است که پیش از این در لشکرکشی پرحجم اما شکستخورده دولت یازدهم به داووس با ارائه پیشنهادات متنوع و سخاوتمندانه رئیسجمهور به سرمایهگذاران خارجی در دیدارهای خصوصی نیز آزموده شد. هر چند بزککنندگان و بوقچیهای آمریکا در ایران پس از توافق لوزان نیز کوشیدند با بزرگنمایی حضور هیأتهای تجاری اروپایی و آمریکایی در تهران، خبر آماده شدن پیشنویس معاهدهها و قراردادهای تجاری در بخش خصوصی را با هدف هیجانی کردن جامعه برای «توافق نهایی» مخابره کنند اما ارسال تکذیبیههای مختلف از سوی غربیهای مسافر ایران، آبی بر آتش سادهانگاری مضاعف آنها شد. تیمهایی که اصرار داشتند خود را «توریستهای ساده» آمریکایی و اروپایی بنامند و با این وجود در بهترین هتلهای ایرانی بعضا حتی معاونان وزرا به استقبال آنها شتافتند اما هیچیک حاضر نشدند ریسک «تجارت به شرطها و شروطها» را به زیرمجموعه اقتصادی خود تحمیل کنند.
۲- شرایط اقتصادی اروپا از دوره کشف و جذب سرمایه بازارهای نوظهور بسیار دور افتاده است و از توان «ریسکپذیری» بیش از وضعیت فعلی برخوردار نیست. حتی صنعتیترین کشورهای اتحادیه اروپا همچون آلمان نیز تاکنون بهرغم برگزاری شوهای اقتصادی متنوع در سفارت ایران، حاضر به پذیرش ریسک و غوطهور شدن در «دام اقتصاد سیاسی» ساخته و پرداخته آمریکا برای ایران نشدهاند.
حقیقت این است که آمریکا به بهترین شکل ممکن در حال کنترل عوامل مختلف بازی در حوزه اقتصاد است چرا که مهمترین برتری وی در جهان کماکان در فضای «اقتصاد جهانی» است و هیچ تمایلی ندارد آخرین حربه کنترل ایران را به این سادگی از دست بدهد. آمریکاییها بهتر از هر ایرانی از شرایط رو به رشد و قدرت فزاینده ما در منطقه و حتی فرامنطقه اطلاع دارند. آیا این سادهانگاری نیست گمان کنیم در شرایطی که فرزندخواندگان آمریکا در منطقه در حال جنگ رسمی با جبهه متحدان ایران هستند، حلقه قدرت ایستاده پشت پرده، به اوباما مجوز دهد تا وی یک «دوپینگ اقتصادی ویژه» تقدیم ما کند!؟
۳- برخلاف آنچه در ایران نمایش داده میشود حتی اگر تحریمها لغو شود و هیچ سرمایهگذار خارجی نیز حاضر به تجارت با ایران یا سرمایهگذاری در بازار نشود باز هم «لغو تحریمها» منافع بسیاری در حوزه تجارت جهانی برای ما خواهد داشت. به طور مثال با لغو تحریمها قطعا ذخایر استراتژیک ایران در حوزههای مختلف صنایع نظامی و غیره با سرعت بازسازی خواهد شد که همین موضوع میتواند در موازنه قدرت میان ایران و عربستان بهعنوان ژاندارم منطقهای آمریکا و اسرائیل بسیار موثر باشد.
همه این موارد نشان از آن دارد که هدف آمریکا از ادامه مذاکرات و «دیپلماسی نمایشی» ستاندن امتیازات بیشتر از ایران در حوزه PMD و نفوذ در شاهراههای اطلاعات نظامی و اقتصادی ایران از طریق مفاد گنجانده شده در توافق نهایی احتمالی است و آمریکا هیچ قصدی برای «رفع تحریمها» در بلندمدت ندارد. آنچه در بحبوحه یک جنگ جهانی با حضور عوامل قدرتهای جهانی همچون آمریکا و ایران تعیینکننده است کسب «اطلاعات ویژه» از جزئیترین توانمندیهای نظامی حریف است که تغییر جهت مذاکرات از تنها موضوع رسمی یعنی «هستهای» به سمت «برنامه فضایی و موشکی ایران» توام با بازرسیهای بینظیر از «پایگاههای نظامی» حکایت از صحت تحلیل مطرحشده دارد.
اینها اطلاعاتی است که مرور آنها میتواند در تصمیمسازی نهایی دولت و تیم مذاکرهکننده کشورمان موثر واقع شود. بپذیریم که «دیپلماسی نمایشی» فعلی اوباما، با هدف امتیازگیری حداکثری از ایران با تحریک تقاضای دولت در فضای تخیلی سراب رشد و شکوفایی اقتصاد ایرانی، با کار و سرمایه آمریکا و متحدانش پیش میرود. غلبه بر این توهم بزرگ و فرود آمدن در دنیای حقایق سیاسی- اقتصادی تنها با کشیدن دندان لق آرزومندی با تصور موفقیت به قیمت تن دادن به شرط و شروط دشمن امکانپذیر است. لطفا طراحی دشمن را جدی بگیرید!
نظر شما